امروز به خوبی گذشت خدای خوبم شکرت که به من قدرت دادی قدرت خط زدن خاطرات دیگه برام یه خاطره خط خورده شده هرچند که هر وقت توی کلاس می بینمش یه آن دلم میخواد ... ولی از اینکه در برابرش ضعف نشون ندادم خیلی راضی هستم فکر میکنم کار آسونی نباشه بعد از یه سال و اندی با هم بودن اون هم هر لحظه اینقدر راحت مسئله رو حل کردن امیدوارم مثل دفعه های قبل خر نشم ودوباره آشتی کنیم چون باز بحثها شروع میشه بی خیال بابا امروز که خیلی خوش گذشت حال رو باید داشته باشیم چون زندگی تو حاله بی خیال گذشته با امید به آینده...
تابعد...
نظرات 2 + ارسال نظر
هاله یکشنبه 24 فروردین‌ماه سال 1382 ساعت 10:14 ب.ظ http://haleh.blogsky.com

سلام سوگل ...قضیه چی بوده.....بزار یه چیزی بگم...گاهی هست که آدم از کسایی چیزایی رو میبینه که توقع نداره ... گاهی پیش خودش فکر میکنه که بهش بی احترامی یا بیتوجهی شده...اما سوگل... همه چیز رو میشه فراموش کرد...من عزیزترین کسم رو که ۵ سال و نیم همه کس برای من بود...از دست دادم...برای همیشه...اما خدا این قدرت رو به من داد که بتونم با مرگش و قسمت کنار بیا م :)

دخترتنها سه‌شنبه 26 فروردین‌ماه سال 1382 ساعت 01:43 ق.ظ http://dokhi.blogsky.com

اون پایین من بودم نوشتم بعد از نظر هاله . یادم رفت اسم بنویسم. خاطرات تلخ رو باید کنار گذاشت سوگل جون امید به آینده داشته باش زندگی ارزش نداره

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد